.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

مشعل دار المپیک زمستانی

بیمار مبتلا به «ام اس» مشعل دار المپیک زمستانی


     دختر مبتلا به «ام اس»، مشعل دار تیم ایران در المپیک زمستانی شد.

«سارا داستان» مشعل دار المپیک زمستانی که خودش به بیماری ام اس مبتلاست، دیروز با نماد و نشان انجمن ام اس ایران به سمت محل برگزاری مسابقات زمستانی المپیک حرکت کرد. فروغ عباسی، به عنوان اولین مشعل دار ایرانی المپیک پیونگ چانگ ۲۰۱۸ صبح دیروز مسیر حمل مشعل را با موفقیت طی کرد. سایر مشعل داران ایرانی نیز امروز در شهر آسان مشعل المپیک را حمل می کنند. بهرام رادان، عظیم قیچی ساز و حسن میرزاحسینی از جمله مشعل داران ایرانی حاضر در کره جنوبی هستند.

   

     دختر مبتلا به «ام اس»، مشعل دار تیم ایران در المپیک زمستانی شد. «سارا داستان» مشعل دار المپیک زمستانی که خودش به بیماری ام اس مبتلاست، دیروز با نماد و نشان انجمن ام اس ایران به سمت محل برگزاری مسابقات زمستانی المپیک حرکت کرد. فروغ عباسی، به عنوان اولین مشعل دار ایرانی المپیک پیونگ چانگ ۲۰۱۸ صبح دیروز مسیر حمل مشعل را با موفقیت طی کرد. سایر مشعل داران ایرانی نیز امروز در شهر آسان مشعل المپیک را حمل می کنند. بهرام رادان، عظیم قیچی ساز و حسن میرزاحسینی از جمله مشعل داران ایرانی حاضر در کره جنوبی هستند.

   

بیماران خاص در بودجه97

 عضوکمیسیون اجتماعی مجلس مطرح کرد: افزودن سرطان، دیابت و ام اس به لیست بیماری های خاص دربودجه۹۷
   
عضوکمیسیون اجتماعی مجلس، ازهزینه های درمانی بالای بیماران سرطانی، دیابتی ومبتلایان به ام اس انتقاد کرد وگفت: باید درلایحه بودجه ردیف مشخصی برای این بیماران در نظرگرفته شود.به گزارش فارس، رسول خضری، با انتقاد ازتحت پوشش قرارندادن بیماران سرطانی، دیابتی وهمچنین مبتلایان به ام اس جزوبیماران خاص، گفت: درتلاش هستیم با تامین اعتبارات کافی دربودجه سال97 کل کشور، این افراد را جزوبیماران خاص قرارداده تا ازباردرمانی آنها کاسته شود.
وی، با بیان اینکه هزینه های درمانی بیماران سرطانی، دیابتی وهمچنین مبتلایان به ام اس درکشوربسیاربالا است، افزود: دولت باید چترحمایتی خود را مانند بیماران خاص براین قشرازبیماری ها نیزبگستراند.خضری با اشاره به رایزنی های فراوانی که با وزارت بهداشت برای تعیین تکلیف هزینه های درمانی بیماران سرطانی، ام اس وهمچنین دیابتی صورت گرفته است، گفت: دراین رابطه هرچند درلایحه بودجه اعتبارات خوبی را اخد می کنیم اما باید دولت لایحه جداگانه ای را به مجلس ارائه کند تا تکلیف این موضوع برای همیشه مشخص شود.

برگزاری جشنواره فرصتی دیگر برای با هم بودن



    به گزارش «ایران»، دومین جشنواره بزرگ موسسه خیریه کهریزک با عنوان «فرصتی دیگر برای باهم بودن» با همکاری معاونت فرهنگی هنری مترو تهران، همزمان با هفته وحدت و میلاد پیامبر مهربانی ها حضرت محمد(ص) و امام جعفرصادق(ع) در روزهای 13 و 14 آذرماه در مترو امام خمینی(ره)، با هدف بخشیدن حس خوب به عموم مردم برگزار شد. در این جشنواره مددجویان آسایشگاه خیریه کهریزک با اجرای موسیقی و برنامه های متنوع برنامه های زیادی را اجرا کردند که با استقبال مردم روبه رو شد.

همچنین تلاش شد تا به معرفی دستاوردها و دغدغه های زندگی 3 هزار مددجوی سالمند، معلول،کودکان اوتیسم و بیماران مبتلا به ام اس پرداخته شود. غرفه های مشاوره اوتیسم، مشاوره دیابت و جلوگیری از آن، رنگ آمیزی و نقاشی چهره کودکان شرکت کننده در جشن از جمله حاشیه های این جشنواره به شمار می رود

من و ام اس


این همه «درد» نهان هست و مجال آه نیست

با هر حرکت چشم راستم درد در تمام سرم می پیچد. صداها چندین برابر شده اند مانند نگاه او در خاطر من. کسی در راه پله، دیگری را صدا می زند. دیگری کس دیگری را. می روند و می آیند.
شادمانی در صدای آنها موج می زند. غلت می زنم. درد در دندان هایم متوقف شده است. یک باره به خواب می روم و یک باره بیدار می شوم. بیداد می کند در سرم دردی که آسایش لحظه بیداری را بر من حرام کرده است. کسی دیگری را صدا می زند و من غلت. سرم تیر می کشد و دندانم و چشمانم.
درد. درد. درد. خبری از خواب نیست. بیداری بیداد نمی کند. درد سلطه می راند. کسی می رود. دیگری می آید.
 از تزریق آخر چند ساعتی گذشته است و از درد گویی سال ها. پتو را کنار می زنم. تب، شعله می کشد. دکمه آخر کاپشن را کلافه می بندم. در را باز می کنم. میهمانان شاد از راه پله رد می شوند. سوز سرمای پاییز سترون در جانم می نشیند. عرق روی پشتم محو می شود. درد در استخوان خشکم جان می گیرد. راه می افتم در کوچه تاریک و ناهموار تردید نیمه شب پاییزی. صدای قدم هایم ذهنِ درد را خراش می دهد. با هر گام فشار دندان ها را بیشتر می کنم. می گویند پیاده روی سردرد را بهتر می کند. تب، شعله می کشد. کسی از کنارم می گذرد. دکمه کاپشن را باز می کنم. مسکن ها هیچ اثری ندارند. بی خوابی درد را چند برابر کرده است. گلاب، چای، قهوه، مسکن، قرص و تزریق، درد را آرام نمی کند. انگشتانم برگه قرص های مسکن را در جیبم لمس می کند. رهایش می کنم. از مسمومیت استامینوفن می ترسم. برای شش ساعت گذشته سه عدد زیاد بوده است. نفس کشیدن در هوای سرد و خاکستری شهر دشوار است. برای تنوع، عمیق نفس می کشم. در کمتر از چند ساعت مسمومیت حاد استامینوفن را هشدار داده اند، اما درد ناشی از بی خوابی و سروصدای خانه و آلودگی این روزها راهی جز مصرف آنها نگذاشته است. ساعت از سه صبح گذشته است. روی تخت دراز می کشم. کسی دیگری را صدا می کند. بیدار می شوم.

صورتم از درد خیس است. می خواند؛ «این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است/ کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست»
باز راه می افتم. ماشین سردتر از همیشه در ترافیک ایستاده است. تهوع چاره ای جز بستری باقی نمی گذارد. جلوی در بیمارستان ماشین می ایستد. روی فرمان ضرب می گیرم. ناگهان به جلو می رانم. این بار نمی خواهم بستری شوم. شهر خلوت است. کاش! خلوت بماند. نفس نمی آید و نمی رود. مصرف استامینوفن مشکل تنفسی را جدی تر کرده است. به دوستی پناه می برم تا با لبخندش درد را التیام بخشد. به چین های شکسته موهایش خیره شده ام. بلند و بی وقفه حرف می زند. نمی دانم از مسافرت به شمال چگونه به داستان تصادف در تهران رسید. در پیچ وخم داستان ها دندان هایم ساییده می شوند. لیوان آب را سر می کشم. می گویند آب و گلاب برای رفع درد سر موثر است. با قاشق نقش می کشم روی ظرف. شاید غذاخوردن و بالارفتن قند خون، درد را کمتر کند. با خودم عهد می کنم، وقتی دردهایم کمتر شد، کمی ورزش کنم. شاید تنفس مرتب و تمرین های ورزشی از درد پیشگیری کند. به خیال تکرار نگاه «او» می اندیشم. درد در سرم آرام می شود.
    
    منبع:   روزنامه شرق ، شماره 3028 ، نویسنده: مریم پیمان